هر سال، مدرسهها که باز میشود، انگار با شروع درس و مدرسه موجی از مشکلها و سوالهای بیپاسخ به سوی والدین، بهخصوص آنهایی که بچههایشان کلاساولی هستند، هجوم میآورد. جالب اینکه گاهی حتی دیگر زمینههای زندگی کودک هم با رفتنش به مدرسه از روال عادی خارج میشود. کم نیستند والدینی که برای مشاوره میآیند و نمیدانند با بچهای که تا به حال لجباز و بدغذا نبوده یا مشکلهایی از این قبیل نداشته، چه کنند. به همین دلیل، صفحه «فرزندپروری» این هفته به طور کامل به ستون «آداب ترتبیت» اختصاص یافته تا راهکارهایی ارائه دهد که به واسطه آن والدین بدانند هنگام مواجهه با رایجترین مشکلهای فرزندان مدرسهرو خود چه کار کنند یا از انجام چه کارهایی خودداری کنند.
قبل از بررسی هر مشکلی باید بپذیریم کودکی که از خانه راهی مدرسه میشود و به طور همزمان درگیر چند مشکل خواهد شد و تا او بتواند خود را با این مشکلها سازگار کند، امکان دارد دچار حالتهای عاطفی نامناسبی شود. کودک قطعا به تدریج میتواند این مشکلهای نسبتا بزرگ را حل کند اما نیاز دارد او را درک کنیم. جدا شدن از محیط امن خانوادگی، مواجه شدن با مقررات محیط مدرسه، روبرو شدن با نظم و ترتیبی که لازمه آموزش است و کوشش ذهنی ارادی در درک و فهم مطالب برای موفقیت در امور تحصیلی از جمله مشکلهای بچهها در بدو ورود به مدرسه است. البته با آمدن دوره پیشدبستانی سازگار شدن تا حدی تسریع میشود اما به هر حال باید به بچهها فرصت داد.
ریشه وابستگی کودکان را پیدا کنیم
خوب است که والدین در یکی- دو ماه نخست سال با نقزدنهای کودک، ابراز دلتنگی کردن و بهانهجویی از اینکه نمیخواهد به مدرسه برود، کنار بیایند. بهترین روش برخورد این است که با داستان تعریف کردن و قصهگویی یا دیگر روشهای ارتباطی این حس را به فرزندشان بدهند که قرار است در مدرسه خیلی به او خوش بگذرد؛ دوست پیدا کند، چیزهای مختلف یاد بگیرد و با اولیای مدرسه اوقات خوشی داشته باشد.
اگر حس وابستگی و اضطراب ناشی از جدا شدن فرزندتان مدت زیادی طول بکشد و بهخصوص اگر با علامتهای جسمی همراه شود باید حتما مورد بررسی قرار گیرد. کودکی که در مدرسه دچار تهوع میشود، از درد شکمی و سردرد گله میکند و نمیتواند به دلیل این حالتها نظم و قوانین کلاس و مدرسه را رعایت کند و به بیان دیگر، عملکرد عادی زندگیاش مختل میشود به بررسی و درمان نیاز دارد. در بسیاری از موارد مشکل کودکان مضطرب را میتوان به حس اضطراب و ناامنیای که در وجود مادرشان هست ربط داد. این مادران نمیتوانند حس اینکه محیط مدرسه محیط خوب و امنی است را به کودک بدهند.
جالب است بدانید بچههای مضطرب نه فقط از نظر روانی تحت فشار هستند و آرامش ندارند که بهدلیل اضطراب، سطح ایمنی بدنشان هم پایینتر از حد عادی است و مستعد ابتلا به انواع بیماریها میشوند. بچههایی که مستعد ابتلا به آلرژی هستند هم در صورت مضطرب شدن و تجربه حالتهای اضطرابی با عود آلرژی و بیشتر شدن علامتهای آلرژیک مواجه میشوند. گاهی نیاز است مادر این بچهها درمانهایی را بگیرد تا با مدیریت مشکل خود بتواند به آرامش فرزندش کمک کند. چنین مادران مضطربی قطعا از دوره بارداری و شیردهی به دلیل تاثیر هورمونها و بعد هم با الگو شدن برای کودک، او را مضطرب بار آوردهاند. اگر کودک درمان نشود با مشکلهای جدی مواجه خواهد شد.
مادر نباید به دلیل نق زدن کودک، درخواست او را مبنی بر نرفتن به مدرسه اجابت کند. باید به بچهها بگویید مدرسه رفتن و نوشتن تکالیف وظیفه آنهاست؛ مانند سرکار رفتن شما و پدر، مانند آشپزی کردن و تهیه غذا و خرید که وظیفه شماست.
شاید شما هم روزی دلتان نخواهد این کارها را انجام دهید، اما مجبورید به این وظایف عمل کنید. کودک هم باید این وظیفه خود را انجام دهد و سعی کند در مدرسه به او خوش بگذرد و از اوقاتش لذت ببرد. از توصیههای اضطرابانگیز بپرهیزید. مادرانی که مدام در حال هشدار به کودک هستند؛ مواظب خودت باش، اگر کسی عطسه کرد از او دور شو، به جایی دست نزن، کیف و میزها کثیف است بیمار میشوی و... حس اینکه دارم به محیط ناخوشایند و آلودهای میروم به کودک میدهند.
او مدام با خود میگوید آنجا مثل خانه نیست، تفاوت دارد و بد است. مطمئن هستم به خاطر دارید که در آغازین روزهای آشناییمان در «آداب تربیت» خدمتتان عرض کردم برای تربیت بچهها لازم نیست دنبال اطلاعات یا کارهای عجیب و غریب باشیم. کافی است خودمان را اصلاح کنیم و آنطور که آرزو داریم فرزندمان بار بیاید، ابتدا خودمان را آنگونه بسازیم. اگر اهل داد و بیداد کردن هستید و اگر خیلی مبادی آداب نیستید و دوست دارید فرزندتان را طوری تربیت کنید که نقطه مقابل شما باشد، نخواهید توانست چرا که او از شما الگو میگیرد. فرزندتان رفتاری درست مثل شما انجام میدهد و کاری ندارد شما چه آموزههای شفاهیای به او دادهاید. حالا در بحث رقابت والدینی را داریم که مراجعه میکنند و گله دارند که فرزندم میخواهد کیف و وسایل مدرسهاش مثل فلانی باشد و ما باید مدام در حال خرید باشیم و در این شرایط گرانی برایمان سخت است به خواسته او تن دهیم و همین موضوع تبدیل شده به معضل ما در مدرسه رفتن این بچه! آیا خود شما مدام در این فکر نیستید که مبلمان خانه درست مثل دخترخالهتان یا سرویس قابلمهها مانند خواهرشوهر و مدل ماشینتان شبیه برادرخانمتان باشد!؟ اگر تا به حال الگوی عملی کودک بودهاید نباید انتظاری جز این از او داشته باشید. پس لازم است ابتدا خودتان تغییر رویه دهید و بعد به او بگویید این رفتارش مورد تایید شما نیست. نگران این نباشید که کودکتان عقدهای شود یا با نخریدن فلان کیف مشکل عاطفی پیدا کند. بچهها باید از سنین قبل از مدرسه مهارت تحمل ناکامی را یاد بگیرند تا در زندگی موفق شوند. آنها باید بدانند نیازی نیست مانند دیگران باشند و زندگی هر کسی مختص اوست. به کودکتان با پاسخ کوتاه و روشن بگویید: «شما جامدادی یا کیف داری و من دلیلی نمیبینم یک مدل دیگر تهیه کنم.» از اینکه پول ندارید یا فلان موقع وسیلهای برای او خریدهاید، صحبت نکنید و دنبال توجیه نباشید. صریح و واضح بگویید: «نه» و اگر باز هم اصرار کرد که چرا وسایل آنها چنان است و من هم میخواهم، یادآوری کنید هر خانهای قوانین، قواعد و داشتهها و نداشتههای خود را دارد. سعی کنید آهستهآهسته مهارت تحمل ناکامی را در بچهها بالا ببرید و برای پیشرفتهای آنها در این راه ارزش قائل شوید و تشویقشان کنید.
پرهیز از دخالت مستقیم در دوستیابی کودکان
گاهی اوقات یادمان میرود بچههایمان بزرگ شده و مدرسه رفتهاند. بعضی اوقات لازم است اجازه دهیم خودشان کمی مستقلتر با آزمون و خطا به یک نتیجه خوب در زندگی برسند. گله و شکایتهای کودکانه بچهها درباره دوست یا همکلاسیهای مدرسه همیشه به بررسی نیاز ندارد. کافی است گوش شنوای خوبی باشید. بچهها را راهنمایی و سعی کنید به ایجاد رفتار و عادتهای خوب مثلا برچسب نزدن و قضاوت نکردن کمک کنید اما در شیوه ارتباط بچهها با هم مداخله مستقیم نداشته باشید. نگویید: «فردا برو به آزاده/ علی بگو...»
فرزندتان باید بداند در یک کلاس 20 نفری قرار نیست همه افراد آنطوری باشند که او میخواهد یا هر کاری انجام دهند که او انجام میدهد. او باید کمکم یاد بگیرد، آدمها با هم تفاوت دارند. سعی کنید از این جمله زیاد استفاده کنید: «بعضیها اینجوری هستند. اشکالی نداره.» اگر میگوید: «من با فلانی دوست نمیشوم چون پوستش تیره است، موهایش فلان مدل است، بلد نیست خوب حرف بزند و غذا بخورد.» سخنرانی نکنید و درباره تفاوت نژادها و اینکه او موظف است همه را دوست بدارد یا برعکس درباره اینکه چقدر فلان رفتار آن همکلاسی زننده است و باید بررسی کرد، شاید والدین خوبی نداشته، صحبت نکنید.
کافی است حرفهای او را بشنوید و بگویید: «خب، هر کسی یه جوریه دیگه. اونم کمکم یاد میگیره درست غذا بخوره و...» گاهی شنونده فعال بودن و همدلی کردن کافی است. بچهها از این قهر و آشتیها زیاد دارند. اجازه بدهید خودشان تصمیم بگیرند و راهحل پیدا کنند که چطور با دیگران وارد رابطه شوند، آن را ادامه دهند و... شما فقط نقش راهنما داشته باشید و با مهربانی به فرزندتان گوش بدهید تا حس اعتماد در او شکل بگیرد و مسائلش را برای شما بازگو کند.
تکالیف بچهها را انجام ندهید
انجام دادن تکالیف مدرسه، مسئولیت کودک شماست ولی لازم نیست زمان انجام تکالیف از او فاصله بگیرید. حمایت شما هرچند اندک به کودک کمک میکند تکالیف را بهتر انجام دهد و درسها را بهتر بیاموزد. هرگز به جای کودک تکالیف را انجام ندهید، اما برای پاسخ به سوالاتش کنارش باشید تا بتوانید از همان آغاز عادات مطالعهای کودک را زیر نظر بگیرید و متوجه مشکلات او شوید.
محل انجام تکلیف مهم است و با توجه به سن کودک تعیین میشود. کودک کمسن که تازه مدرسه رفته شاید در همان آغاز تمایل نداشته باشد در اتاقش یا پشت میز تحریر بنویسد و ترجیح دهد در مکانی نزدیک به شما مانند میز آشپزخانه یا اتاق نشیمن باشد، به او سخت نگیرید. هر چند وقت یکبار سری به کودک بزنید تا انجام تکالیف را کنترل کنید. هرگز نباید وسایلی مانند تلفن، تلویزیون و رایانه در محل انجام تکالیف وجود داشته باشد چون حواس کودک را پرت و صدا ایجاد میکنند.
اگر نمیتوانید در زمان آمدن کودک از مدرسه منزل باشید، از قبل محیط مناسبی برای مطالعه او فراهم کنید. هر شب قبل از خواب به تکالیف انجامشده رسیدگی کنید؛ فرزندتان باید بداند در شلوغترین شرایط کاری در دسترس او هستید و یاریاش میکنید. اگر فرزندتان بعد از بازگشت از مدرسه، زمانی را برای بازی و تنشزدایی داشته باشد، تکالیف را با انرژی بیشتر و وقت کمتری انجام میدهد. اگر مدت انجام تکالیف بیش از حد طولانی شده از او بپرسید مشکل چیست؟
شاید موضوعی توجهش را کم کرده. برخی اختلالات روانپزشکی مانند بیشفعالی، اختلال یادگیری یا وسواس میتواند با این علامت باشد. شما پدر یا مادر او هستید، نه معلمش. اگر به این نکته باور داشته باشید، کلی از جنگ و جدلهایتان پایان مییابد. اگر بچهها تکالیف خود را انجام ندهند، باید اجازه دهید با پیامد کارشان مواجه شوند و مسائل مدرسه را به معلم بسپارید ولی مدام با معلم فرزندتان در تماس و ارتباط باشید و او را یاری کنید، اما اینکه کنار بچهها بنشینید و انجام لذتبخش تکالیف مدرسه را بهخصوص برای بچههایی که تازه مدرسه رفتند، به امری ناخوشایند تبدیل کنید که اشکشان دربیاید، درست نیست. همه اینها زمینه بدرفتاری بچهها را فراهم میکند.